پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

پارسا جونی فرشته ناز کوچولو

سلااام وای چقدر خوشحال تونستم وارد وبلاگ پسرم بشم

چرا 7 سین

نزدیک تحویل سال نو ، در خانه هر کسی سفره عید چیده می شد . روی این سفره ، یک جلد قرآن ، لاله های بلور آویزدار یا شمعدان پایه بلور با شمع های روشن ، آینه بزرگ ، تنگی بلور پر از آب و دارای یک ماهی کوچک قرمز ، یک قرص نان ، نقل و نبات ، شیرینی خانگی و شربت ، آجیل و هفت سین که عبارت بودند از سبزی ، سکه ، سمنو، سنجد ، سرکه ، سماق ، سیب ( در صورت فراهم نشدن هر یک ) سیر ، سپستان و سپند می چیدند. ابوریحان بیرونی ، در آثار الباقیه آورده که هفت سین ، عبارت از هفت قسم سبزه بوده که سر هفت استوانه در کنار خانه ، به نوروز سبز می کردند .   در آغاز سال نو ، همه افراد خانواده باید هر کاری به دست داشتند آن را ترک می کردند و لباس نو می پوشیدند و...
28 اسفند 1391

0 تا 13 ماهگی

با عشق در محرابه ی مهر مهر پرست میشوم با دل با زبانی بسته همراز و رازپرست میشوم با حافظ و سهراب لیث کلاغ و همسر و سربازو شیر مهر میشوم پارسا و پیک خورشید و پیر عشق میشوم با مهر در غار به قربان گاه میشوم شیر مرد پارسا و دانای طوس هفت کوی عشق را سبز سبز میشوم     پسرم ،پارسای عزیزم ای امید بخش روزگارم 1 سال است که معنای خوش زندگی را میفهمم  ووقتی که با ان صدای شیرینت میخندی  فارق از تمام غصه هایم میشوم   نازنینم ،ای افتخار من کاش همیشه یادت بماند که تو قله امید من هستی   ارزو میکنم همیشه در تمام مراحل زندگیت موفق و خوش باشی و باعث سربلندی خودت و ما شوی دوست...
27 اسفند 1391

عیدت مبارک نازنینم

    بوی باران ; بوی سبزه ; بوی خاک شاخه های شسته ; باران خورده ; پاک   آسمان آبی و ابر سفید   برگهای سبز بید   عطر نرگس , رقص باد   نغمه شوق پرستوهای شاد   خلوت گرم کبوترهای مست   نرم نرمک می رسد اینک بهار   خوش به حال روزگار   ...
27 اسفند 1391

عیدتان مبارک دوستان

  مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود روزگارتان بهار لحظه هایتان پر از شکوفـه باد. سال نو مبارک باز کن پنجره را که بهاران آمد که شکفته گل سرخ به گلستان آمد سال نو مبارک ...
27 اسفند 1391

پارسا و بره های ناقلا

تقدیم به پارسا جونی و بابایش:   زندگی باید کرد   گاه با یک گل سرخ    گاه با یک دل تنگ     گاه باید رویید     در پس این باران     گاه   باید خندید     برغمی بی پایان     لحظه هاتان بی غم         لبهاتان پر لبخند     ...
19 اسفند 1391

تولد و عید

یادتون هست گفتم میخوام با اصرار خاله جون پارسا برا گل پسرم تولد بگیرم اره هنوز یادم نرفته  انشاالله عید البته با 2 ماه تاخیر چون با یک تیر دو نشون میزنم بین خودمون بمونه ...
16 اسفند 1391